عروسي
سلام برسامی من صبحت بخیر گلم دیشب با هم رفتیم عروسی من و برسامی و باباش اول ترسیدی و همش گریه میکردی ولی بعد به صدا عادت کردی و شروع کردی به شیطونی بعدشم خوابیدی و من وبابام مجبور شدیم 10 شب که تازه اول عروسی بود واسه نپریدن از خواب و نترسیدنت برگردیم خونه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی