یک روز سخت
سلام آلوچه من صبحت بخیر عسلم امروزم مثل دیروز مامان فقط در حال بدو بدو واسه گرفتن حقوق مرخصیش از بیمه بود وای نمیدونی چقدر عصابم بهم ریخته است اون از دیروز که چک بیمه شرکت برگشت خورد اینم از امروز........... وای که سردرد گرفتم ولی قربون اون صورت مهربون و مظلوم و دوست داشتنیت برم یاد اون چشای درشت و خوشگلت که می افتم که زل زدی به من و نگاه میکنی دلم پر میکشه تا زود از سر کار بیام و بغلت کنم اینجوری تمام خستگیم از بین میره امروز صبح مثل یه فرشته کوچولو خوابیده بودی اصلا دلم نمیخواست بیدارت کنم ولی انقدر خوابت سبکه که تا دستم بهت میخوره بیدار میشی تو عاشق ماشین و رانندگی شدی بدونی بابا وقتی تو ماشین بغلت میکنه و تو هم سری دستت و د...
نویسنده :
مامان مريم
14:53