برسامبرسام، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره

برسام تموم هستی مامان و بابا

یک روز سخت

1390/8/23 14:53
نویسنده : مامان مريم
378 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آلوچه من صبحت بخیر عسلم

امروزم مثل دیروز مامان فقط در حال بدو بدو واسه گرفتن حقوق مرخصیش از بیمه بود

وای نمیدونی چقدر عصابم بهم ریخته است اون از دیروز که چک بیمه شرکت برگشت خورد اینم از امروز........... وای که سردرد گرفتم

ولی قربون اون صورت مهربون و مظلوم و دوست داشتنیت برم یاد اون چشای درشت و خوشگلت که می افتم که زل زدی به من و نگاه میکنی دلم پر میکشه تا زود از سر کار بیام و بغلت کنم اینجوری تمام خستگیم از بین میره

امروز صبح مثل یه فرشته کوچولو خوابیده بودی اصلا دلم نمیخواست بیدارت کنم ولی انقدر خوابت سبکه که تا دستم بهت میخوره بیدار میشی

تو عاشق ماشین و رانندگی شدی بدونی بابا وقتی تو ماشین بغلت میکنه و تو هم سری دستت و دراز میکنی فرمون و بگیری چه خوردنی میشی

جوجوی من میدونم پیش مادر جون بهترین و امن ترین جاست واسه موندنت آخه من دوست ندارم بذارمت مهد چون نمیدونم اونا تو رو اون طوری که من میخوام تربیت میکنن یا نه اینطوری خیالم راحت تره

فردا اولین عید غدیر خم زندگیت ناز مامان عید عسلم مبارک کوچولوی من هزار تا از این عیدا ببینی گلم صد هزار تا میبوسمت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)