برسامبرسام، تا این لحظه: 13 سال و 22 روز سن داره

برسام تموم هستی مامان و بابا

متن هاي جالب و خواندني

پس زندگی چه بودجزآهنگ یك نفس موسیقی تبسم وغوغای زندگی ای كاش میشد از گل آلاله كلبه ساخت درآن نشست ورفت به دنیای زندگی مفهوم زندگی نه به معنای بودنست در یك گل است  لذت معنای زندگی . . . . عكس‌ خدا در اشك‌ عاشق‌ قطره‌ دلش‌ دریا می‌خواست ، خیلی‌ وقت‌ بود كه‌ به‌ خدا گفته‌ بود. هر بار خدا می‌گفت : از قطره‌ تا دریا راهی ا‌ست‌ طولانی ، راهی‌ از رنج‌ و عشق‌ و صبوری ، هر قطره‌ را لیاقت‌ دریا نیست. قطره‌ عبور كرد و گذشت ، قطره‌ پشت‌ سر گذاشت . قطره‌ روان‌ شد و راه‌ افتاد و هر بار چیزی‌ از ر...
11 آبان 1390

ترانه های برسامی برا پدر بزرگ و مادر بزرگش

  پدر بزرگ خوبم همیشه مهربونه وقتی كه پیشم باشه برام آواز می خونه مادر بزرگ نازم خیلی برام عزیزه هرچی غذا می پزه خوشمزه و لذیذه وقتی با اونها باشم غصه و غم ندارم دنیا برام قشنگه هیچ چیزی كم ندارم                          با اجازه مامان مریم از این مطلب خوشم اومد از وبلاگ امیر محمد جان گل برداشتم  سلام دوستان صبح پاییزیتون بخیر امروز هوا نسبت به روزای قبل سردتره  برسامی 4.30 صبح از خواب بیدار شد و نذاشت من و باباشم بخوابیم اینم برسامی هر از گاهی یه دونه اشک میریزه یه ذره بی...
11 آبان 1390

برسامي و پسر داييش

سلام برسامی صبحت بخیر امروز تصمیم گرفتم عکس سپهر جوجورو کنا عکست بذارم تا این توپول لپ گلی و زود زود ببینم کپل عمه اینجا سیره لالاشم کرده وقت بازیشه قربونش بشم وای که این دوتا جوجو چقدر جیگرن هم برسامی من هم سپهر توپولیم هر دو خوردنی شدن برسامم دیگه دل تنگ میشه صبحا که میره خون مادر جون گریش میگیره که تنهاست نمیدونم چرا بغض میکنه برسامم قربونت برم که صبحا مجبورم بذارمت خونه مادر جون فکر کنم چون مامان و نمی بینی گریت میگیره میبوسمت عسلم منم غصه میخورم از دوریت  سلام دوستان امروز خیلی کلافم مامانم زنگ زده که برسام فقط بغض میکنه میزنه زیر گریه گاری از دستم بر نمیاد باید بمونم تا وقت کاریم تموم شه خیلی س...
9 آبان 1390

شيطون مامان و ددري شدنش

سلام دوستان بالاخره وقت شد تا من بعد مدتها تونستم بیام و بنویسم از برسامی و شیطنتاش بنویسم راستش هر سری که اومدم تا به وبلاگم سر بزنم دیدم بازدید کننده داشتم ولی کسی نظر نداده خیلی دوست دارم کسایی که بازدید میکنن نظرشونم بگن ولی وقتی میام میبینم هیچ خبری نیست امروز برسامی زیادی شیطون شده مادر جون میگه فقط میخواد بریم بیرون منم سر کارم بیشتر وقتا از شرکت آنلاین میشم ولی تصمیم دارم شبا تو خونه هم بیام و به نی نی وبلاگ سر بزنم امروز که حس هیچی و ندارم حتی نمیخوام بنویسم آخه برسام دیشبم مثل هر شب نذاشت خوب بخوابم حالا چشام داره بسته میشه برسامی منتظر یه موقعیتم تا تو رو ببرم مسافرت تا اولین مسافرت عمرت و تجربه کنی ولی الان نمیشه باید ...
21 مهر 1390

ديگه ميتونم رو پاي خودم وايستم

سلام دوستان برسامم بعد از چند روز سرما خوردگی سخت حالش بهتره و منم وقت کردم بیام وبلاگش و بنویسم از شلوغ کاری و شیطنتاش من و برسامی و باباش دیشب رفتیم کلی خرید کردیم یه عالمه براش لباس خوشگل گرفتم وای که چقدر ناز میشه و بهش میاد تو پستای بعدی فقط از عکساش میفرستم برسامی من و بابا خیلی دوست داریم هزارتا میبوسیمت ...
21 مهر 1390

بدون عنوان

سلام به همه دوستان ممنون از اینکه میاین و وبلاگ برسام من و میبینین من شاغلم و برسامی و صبحها میبرم میذارم خونه مامانم ناراحتم از اینکه نمي تونم به اندازه کافی واسه جوجوم وقت بذارم برسام من شیر مادر نمیخوره چون من اصلا شیر نداشتم میگن بچه هایی که ماماناشون شاغلن یا شیر مادر نمیخورن نسبت به مادراشون وابستگيشون كمتره تا اونایی که شیر مادر میخورن من قبول ندارم چون منم زحمت مي كشم خيلي وقتا از همه چي ميزنم تا واسه پسرم كم نذارم آخه آرزومون اینه برسامی بهترينارو داشته باشه مثل بقيه پدر و مادرا آخه برسام تموم هستی ماست نمیخوام كمبود داشته باشه آخه تمام تلاش ما واسه خوشبختی و راحتی اونه
28 شهريور 1390