برسامي و پسر داييش
سلام برسامی صبحت بخیر امروز تصمیم گرفتم عکس سپهر جوجورو کنا عکست بذارم تا این توپول لپ گلی و زود زود ببینم کپل عمه اینجا سیره لالاشم کرده وقت بازیشه قربونش بشم
وای که این دوتا جوجو چقدر جیگرن هم برسامی من هم سپهر توپولیم هر دو خوردنی شدن
برسامم دیگه دل تنگ میشه صبحا که میره خون مادر جون گریش میگیره که تنهاست نمیدونم چرا بغض میکنه برسامم قربونت برم که صبحا مجبورم بذارمت خونه مادر جون فکر کنم چون مامان و نمی بینی گریت میگیره میبوسمت عسلم منم غصه میخورم از دوریت
سلام دوستان امروز خیلی کلافم مامانم زنگ زده که برسام فقط بغض میکنه میزنه زیر گریه گاری از دستم بر نمیاد باید بمونم تا وقت کاریم تموم شه خیلی سخته که شاغل باشی و جوجوتم بذاری جای دیگه تا ساعت کاریت تموم شه خلاصه امروز زیاد حوصله نداشتم دلم پیش برسامیه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی