مسافرت بابا و تنهايي برسامي و مامانش
سلام برسامم امروز يه ذره سر حال تر از ديروزم ولي عصر ديروز تو حالت خيلي بد بود هم سرما خوردگي هم درد لثه واسه اون مرواريدايي كه قراره ازشون بيرون بياد خوب منم حق بده كلافه شم ولي بدتر از همه اينكه تو اشك بريزي و من نتونم كاري برات بكنم
ديروزم از اون روزا بود كه تو درد داشتي و منم نميتونستم مسكن بدم بخوري همه رو ميريختي بيرون تا بابايي اومد و تو هم كه عاشقشي تا بابايي و ديدي آروم شدي منم تونستم ويتامينات و با مسكن بدم بخوري
شبم بابايي ما رو رسوند خونه مادر جون شب و اونجا مونديم آخه 4 صبح بابايي با دايي رفتن تهران واسه يه كاري منم نمي تونستم صبح تنهايي تو رو ببرم خونه مادر جون شب رفتيم اونجا ولي صبح راحت تر اومدم سر كارم حالا هم ميخوام واسه عسلم بنويسم از شيطونياش نميدوني چقدر شيطون شدي صداهاي جديد عكس العمل هاي جديد واي كه چقدر ناز تر شدي پسركم خيلي دوست دارم عروسك مامان
ديروز يه ذره كار داشتم ولي نمذاشتي كارام و بكنم منم اينجوري سرگرمت كردم و تونستم به كارام برسم
اينم از شيطنتاته كه من جير جيركت و ميدادم دستت تا ميرفتم سراغ كارم مينداختيش زمين و منم بايد سريع تر اون و پس ميدادم والا دعوامون ميشد طفلك اين جير جيركه دلم براش ميسوزه
خدا ميدونه داري سر اون جيرجيركه چه بلايي مياري حالا چرا اون زير قايمش كردي؟؟؟؟
اين جيرجيركه بيچاره كه اسمش و گذاشتيم سوسن خانم روزي هزار بار توسط آقا برسام به در و ديوار كوبيده ميشه من كه دلم براش ميسوزه اينجام داره سقوط آزاد توسط برسامي تجربه ميكنه
برسامم اين عروسك واسه دوره اي كه مامان بچه بود كه مونده تا حالا تو هم عاشقشي و دوسش داري جالبه كه جيرجيركت و دور انداختي و رفتي سراغ اين عروسك آخه بعد كلي اسباب بازي اين و جايگزين جير جيركت كردي قربونت برم