مراسم جشن دندوني آقا برسامي
سلام سلام يكي يه دونم
چراغ خونم
عزيز دوردونم
گل گلخونم
و
.
.
.
امروز روز خوبي بود به شرطها و شروطها كه خرابش كردن
اولين كار اين بود كه مدير عامل خوش اخلاقمون و دو شقه كنم ولي فعلا در توانم نيست
برسامي بالاخره روز جمعه خونه مادر جون جشن دندونيت و گرفتيم و آش دندونيتم پخته شد
قابل توجه شما كه بعد از 8 ماه زور زدين يه دندون در آوردين اونم تازه اجازه دادين يه ذره نوك دندون اون لثه محترمتون و بشكافه همين. بالاخره شب زنده داريها و در خدمت آقا برسام بودنها نتيجه داد (البته نصفه نيمه )
راستي جديدا شديد باباي شدي و تا ميبينيش خودت و ميندازي بغلش و منم دوباره ميخوام بغلت كنم فرار ميكني ديگه مطمئن شدم تو عاشق بابايي هستي منم بهش حسوديم ميشه
اينم يه عكس از جوجوي مامان در مراسم جشن شبونه خودموني
خلاصه تو و سپر چند تا عكس گرفتين و .....
اينم برسامي و سپهر توپولو عمه چه ژستي گرفتي فكر كنم شما قبلا مدل بودين نه؟؟؟؟
حالا به چي فكر ميكني؟؟؟
نه فكر كنم اون بالا يه خبريه برسامي هم با ترس نگاه ميكنه فكر كنم الان ميتونم فرد شجاع عكس و معرفي كنم سپهري شجاع كه نشون داده از هيچي نميترسه
اينم از دايي سجاد به همراه 2 تا جوجو
اينم بابا جليل و دايي علي برسامي گوشت و بيار برسامي(به نظرت دايي به چي فكر ميكنه........به تو يا به ني ني آينده خودشون)
اينجا تو عكس پاييني هم تو در حال تلاش واسه خراب كردن كيكي و بابايي نميذاره
و در انتها كيك جشن آقا برسام
خلاصه فعلا نميذاري از مرواريدات عكس بگيريم مي خواي همه رو سورپرايز كني