شب يلدا
سلام برسام قشنگ من
امروز بالاخره بعد چند روز تونستم وقت كنم بيام برات بنويسم آخه اين روزا سرم خيلي شلوغه حسابي كارم زياده ميدوني برا مامان يه پيشنهاد كاري ديگه شده كه شايد برم اونجا واسه همين سعي ميكنم كارام و تموم كنم تا بتونم زودتر تحويلشون بدم
برات از شب يلدا ميگم آخه شب يلدا نتونستم واست بنويسم اينجا خونه عزيز جونيم شمام چشمت و دوختي به هندونه
فرشته من اولين يلدات مبارك
اينجا هم اومديم خونه مادر جون ولي تو راه شما خوابيدي آخراي مهموني بيدار شدي و بي حوصله اي
قربون اون اخم و گريه ات بشم كه اخماتم خيلي قشنگه
اينم سپهري عمه است كه دستاي خوشمزه اش و ميخوره
واي با اين نگاهت چه خوردني تر ميشي
عمه جون شمام اگه راحت نيستي بگم برات تخت روون بيارن
عاشقتم ماماني
اينجا هم كه قربونت برم زل زدي به دوربين
جديدا هم همش بي تابي ميكني و هيچي سرگرمت نميكنه
قربون اون ژستت بشم
اينام دوستاي جديدتن كه حسابي با هم دوست شدين
ولي هر از گاهي حوصلت و سر ميبرن آخه نميتونن شما رو بغل كنن ببرن بچرخونن
اينجا شلوغ ميكردي بردم دست و پات و صورتت و شستم خودتم خيس شدي چون يه ذره هم آب بازي كردي
اينجا هم لباسات و عوض كردم و آماده خوابيدني